آلمان غربی

ماریلا و متیو کاتبرت، خواهر و برادری مزرعه‌دار هستند و صاحب گرین گیبلز محسوب می‌شوند. آنها تصمیم می‌گیرند سرپرستی پسربچه ای را به عهده بگیرند اما کسی که مسئولیت داشته یتیم مورد نظر را از یتیم‌خانه به گرین گیبلز ببرد، به اشتباه دختربچه‌ای به نام آن شرلی که والدینش را هنگامی که سه‌ماهه بوده از دست داده، به گرین گیبلز می‌آورد و…

بعد از اینکه خانمی از شوهرش تقاضای طلاق می کند، رفتار های نگران کننده و عجیبی از وی سر می زند. وی متهم به خیانت می شود در حالیکه موضوع ....

جاناتان و لوسی در ویسمار زندگی می کنند و کنت خانه ای در آن محل می خواهد. وارنا لنگرگاهی در دریای سیاه، نزدیک خانه ی دراکولا می باشد...

قرن شانزدهم میلادی. مردی روانی و بی رحم بنام «آگیره» گروهی از اسپانیایی ها را برای پیدا کردن شهر الدرادو رهبری می کند تا به طلا و ثروت دست یابد...

در شهری که پر شده است از طمع، غرور و کینه جویی، یک هفت تیرکش سرگردان دو خانواده رقیب را علیه هم می شوراند.

«فانی» (آلوین) و «الکساندر» (گوو) زندگی خوش و آرامی را با مادر و پدرشان، «اسکار» (ادوال) و «امیلی اکدال» (فرولینگ)، که در کار تیاتر هستند، می گذرانند. با مرگ پدر در اثر سکته ی قلبی و بعدتر ازدواج «امیلی» با یک کشیش خشک و مقرراتی به نام «اسقف ورگروس» (مالمسیو)، بچه ها آزادی و نشاط شان را از دست می دهند.

یک فرشته که از زیر نظر گرفتن فعالیت انسان ها خسته شده، آرزو دارد به انسان تبدیل شود تا بتواند لذت های روزمره زندگی انسان ها و همینطور طعم فانی بودن را بچشد...

فیلمی برگرفته از رمان معروف جورج اورول که زندگی کارمندی را در جامعه استبدادی به تصویر می کشد، او که وظیفه ش بازنویسی تاریخ است، راهی جز عشق برای فرار از این استبداد نمی یابد.

«تراویس آندرسن» (استنتن) که چهار سال پیش گم شده، در یک شهر کوچک مرزی پیدا می شود. «والت» (استاکول)، برادر کوچک ترش که سرپرستی پسر هفت ساله ی «تراویس» – «هانتر» (کارسن) – را به عهده دارد او را نزد خود می آورد. «تراویس» می خواهد به دنبال همسرش، «جین» (کینسکی)، برود که او نیز چهار سال پیش ناپدید شده...

در سال ۱۹۴۲ ناوگان زیردریایی‌های آلمان در نبردی موسوم به نبرد آتلانتیک شروع به حملات پی در پی و نابود کردن قایق‌های انگلیسی می‌کنند، ولی با افزایش محافظت انگلیسی‌ها ناوگان زیردریایی‌های آلمانی متحمل یک زیان سنگین می‌شوند...

داستان در غرب وحشی می‌گذرد و دربارهٔ گاوچرانی به نام لوک خوش‌شانس یا همان مردی که سریع‌تر از سایه‌اش هفت‌تیر می‌کشد و در غرب وحشی عدالت برقرار می‌کرد.

سریال سیلاس داستان کودکی آلمانی با همین نام است. او به سیرک فروخته می شود، امّا پس از مدتی فرار می کند و سعی دارد زندگی تازه ای را آغاز کند.

مسافر کوچولو در سیاره کوچکی با دوستانش سویفتی پرنده فضایی و دخترک گل سرخ که از بذری سرگردان در فضا به وجود آمده‌است، زندگی می‌کند. او همیشه سیاره‌اش را تر و تمیز و شادان نگه می‌دارد، به گل‌ها آب می‌دهد و آتشفشان‌ها را تمیز می‌کند اما هیچ‌یک از این کارها نمی‌توانند روح ماجراجویش را تسلی دهند. دوست پرنده‌اش به او می‌آموزد تا چه‌طور به کمک یک تور شکار پروانه، ستارهٔ دنباله دار سرگردانی را شکار کرده و به کمک آن به مسافرتهای دوردست کهکشان برود...

یک ارل و یک سرهنگ هر دو ادعای مالکیت یک قلعه (از جمله یک خدمتکار) را با تقسیم آن با یک خط قرمز دارند. آنها با یکدیگر شرط می‌بندند که اولین مردی که...

جیمی باندی متوجه می شود که یک یتیم خانه در مشکل است و سعی می کند آن را نجات دهد...

در اولین ماموریتش،گروهبان دروگو به قلعه ای در مرز بیایان و کوهستان فرستاده می شود.ماموریت پادگان جلوگیری از حمله احتمالی تارتارها از طرف دیگر بیابان است.برخی افسران مشتاقانه منتظر حمله هستند،برخی دیگر اعتقادی به آن ندارند و برخی از تهدید مبهم استفاده می کنند تا حرفه کاری خود را به جلو ببرند.اما آنها همه چیز خود را قربانی کرده اند...

جک هالبورن کودک یتیمی ست که در منطقه هالبورن پیدا شده و دادگاه سرپرستی اش را به زوجی میانسال سپرده که کارگاه طناب بافی دارند.

کارآگاه سربازرس اشتفان درک و دستیار وفادار او هری کلاین، موارد قتل در مونیخ و حومه‌اش را، پیگیری و حل می کنند ...