داستان درباره ی کارمند صبوری به نام “سیمون جیمز” که تحت تسلط همه از جمله عشقش “هانا” است؛ زندگی ناچیز “سیمون” در حال نابودی است زمانی که “جیمز سیمون” را ملاقات می کند، مردی که دقیقا از لحاظ ظاهری شبیه اوست ولی شخصیتش کاملا خلاف
درامعلمیوتخیلیکمدیمعماییهیجان انگیز
زنی شب را در تلاش برای بقا سپری میکند، در حالی که در یک سوراخ خرگوش که درون هدیهای از یک ملاقاتکننده آخر شب پنهان شده، سقوط میکند.